پيام
+
اين من هستم درآينه خودراميبينم كاش حصاري نبودتاتوام مرا اينگونه ميديدي خنده هاي آويزانم كه زماني اميدي براي توبود چه نازهاداشتم درزمين وزمان نگاه تو ....ولي اكنون خاكستري بيش نيستم بيادرسايه هايمان بخزيم بي آه....مرز پنچره من و توبسته است دگربايدفقط آرام چونسيم مست مست تمام عمر را درنغمه هاي سوز آرزوي تو جان ودلم را به ورزم..... ضربه هايت مرادر ساعتي در شعله هاي اشك خورشيدمي سوزاند.
دلنوشته

غزل صداقت
91/5/11
پارسيان شيرين سخن
خنده تلخ من از گريه غمنگيز تر است /كارم از گريه گذشته به آن مي خندم
کلبه تنهايي*مريم*
خنده هايم را درآتشي روشن درنگاه تماشايي اومي سوزانم
گل پسر دنيا*محمد*
بازم....كه.............مشاعره.:))))))..باي باي.:))
پارسيان شيرين سخن
يک شب خيال چشم توديديم به خواب
ز آن شب دگر، به چشم نديديم خواب را . . .
کلبه تنهايي*مريم*
ممنونم نظرلطفته سهيل:)
کلبه تنهايي*مريم*
آقامحمد ممنونم:))
گل پسر دنيا*محمد*
خواهش ميكنم.................
کلبه تنهايي*مريم*
:)
کلبه تنهايي*مريم*
.
کلبه تنهايي*مريم*
.
کلبه تنهايي*مريم*
.