پيام
+
گاهــــــــــــــــــــــي انقدرنگاهم بااشكهايش گرم مي گيردكه آسفالت دلم ازگرماي زيادش مي سوزاند قلبم را...
انقدردلم كباب مي شوددرراه انتظار كه يادش مي رودميان بغضهايش فاصله گذاردحتـــــــــي زماني كه برگهايم ريخته اند درراه انتظارتو.......انقدرنگاهم گرم مي گيرد كه ..بغضهايم گيج مي شوند كه چرادارندنغمه مي خوانندباآواي دلتنگي ....
دلنوشته

عاشقان ولايت قزوين
91/10/27
کلبه تنهايي*مريم*
خيلي ممنونم.........ولي چي؟
کلبه تنهايي*مريم*
؟
کلبه تنهايي*مريم*
........
کلبه تنهايي*مريم*
...........
کلبه تنهايي*مريم*
درد شيرينيش رابچش تلخيش رانچش كه شيرينيش زندگيم ساخته است تجربه هايم راپخته است//موفق باشيد
کلبه تنهايي*مريم*
دردرادرك مي كنم چون درخاطرم زنده است لحظه هاي همنشيني بااو........بادردروزگاري زيسته ام زيرشيرواني خانه ام چاي داغ بااوخورده ام مي شناسمش بهترازجانم..مي كشد جسم راولي نه بيماراين يادماست كه بيمارمي كشدجسم انسان را
کلبه تنهايي*مريم*
ممنونم عالي بودنوشته هاتون.........فعلابايدبرم ببخشيدخدافظ شما
بلاي آسموني😁
سلام مريم خانوم.خوبي؟.درسا خوب پيش ميره؟
کلبه تنهايي*مريم*
سلام.........ممنونم ..بله خوب پيش ميره..مرسي:)