سفارش تبلیغ
صبا ویژن
heart

دلم.دلنوشته

نویسنده : مریم / نظر شما برای مریم / نظر:() ویرایش

امروزحالم نمیدونم خوبه یابد بی خبرم از دلم نمیدونم آتیشی یا بادملایم روزگاردرونش می چرخه.....فقط یه چیزوخوب میدونم درونش یه خبراییه غوغاست نمیدونه بخنده یاگریه کنه....وای چقدر این دل تنگم جادش تنگ شده هواش مه آلودشده ...دلش هوای بارونی شدنوکرده...یادکودکیش افتادیاد رازداریمون زیرسقف ایوان رنگی نشستنمون ...............حس صدای صخره های کوه ومی کنم چقدرسخت فریادمیزنن بی آه ............................ناخن هاموانقدر تواین غوغا  به زخم های دلم  زدم خون آلودشده .........................طوفانی تونگاهم هست ولی نقشی تودیدگاه کودکی داره که وقتی پاهاش قدم میزاره تودوران کودکی بایارکودکیم آرام میشه نفساش یواش میشه ..................حتی تو..وهم وخیالم.. دیگه نفسام صدای آه نمیده چقدرنفسام پرنالست..... ولی لبام نقش خندروتونمایش گرفته نمیزاره کسی بادیدن بغض ناله هام غمگین بشه افسرده بشه روی پلکاش جای جویباربزاره


heart

جسم خاکی وروح خدایی

نویسنده : مریم / نظر شما برای مریم / نظر:() ویرایش

جسمم خاکی بیش نیست ولطفیست درونش... ر وح خداییست

باغ وجودم رهگذری درعیش نگاه خداییست

کاش باورم می شد دراین نقطه از رخ خدایی امانت دار خوبی بودم برای روح خدایی

همتم کاش صیادنگاه  کیمیای خدابود...نه قاتل  باورهای  مرام خدایی

صدقم تاریکی رابرراز های   روان دلم انداخت جلوه های دلم را بانگاه یار.. فریب یار.. برجلوه ها انداخت

کاش بیگانه بودم تا دراین بستان...  ساده دلی  برنامم نهاده نمی شد

 


heart

خزان بوسه های تورامی پرستم

نویسنده : مریم / نظر شما برای مریم / نظر:() ویرایش

ای بوسه نگاه من....برو فقط بدون من درسرکه نگاه توخواهم ترشید..... چون نمی توانم هنگامه دیرینه عشق تورا برجان خاک به باددهم ..برطراوت رنج تن ودل...

 

 


heart

گله های دلم

نویسنده : مریم / نظر شما برای مریم / نظر:() ویرایش

خاطری ندارند دگر از دنیای دلت

یادش  بخیر وقتی گفتم نگاهم ونگاهت غریبه ای بیش نیستن

قلبم  راازقفس دلم برداشتیونگاهش کردیوگفتی دلم برای توست قلبت برای من

حال دگرغریبه نیستیم..خوب  شوق دلم رااز دنیای نگاهم دزدیدی رنج وغم اقیانوس دلت رابردلم دادی

فقط فراموشت شددلم را محکم نگه داری خوردش نکنی بافشاراخم هایت..کاش خورده های دلم راپسم میدادی بر دنیای دور رنجهانمی ریختی تامرابیدل کنی

 

 

 


heart

عمق باخدابودن

نویسنده : مریم / نظر شما برای مریم / نظر:() ویرایش

دراوج تنهاییم تومراصداکردی زمانی که من بی نقش وروتورا بی آه نگاهت رافراموش کرده بودم ...فقط در قایق تنهایی... تنهایی رافریادمیزدم خیال خامم تورادرخیالش رهگذری بیش نمی دانست ...دراوج غمم تودوشم را نوازدی...درعمق بی کسی تو حسرت نگاهم رابردوش کشیدی درانتهای خنده هایم توپنچره لبان زیبای خنده ات را بر گونه چشمانم هرگزنبستی... خدایاتوکلیدتمام رویاهایم دوست داشتنانم در قایق رویای دلم بودی وهستی...


heart

نغمه های موسیقی خدا

نویسنده : مریم / نظر شما برای مریم / نظر:() ویرایش

سینه به سینه نغمه های ظریف تو ترانه وصف توراسرودم..
نقاش نیستم چوتو.............که نقش ونگارمهربانی تورابردلاویزت کشم..

تمام عمرآفتابی درجان ودل خودبودم وبس کاش خاطرم فقط غزل های توآمیخته بود.......دنیای آرمانی رابی تونمی خواهم هرگز................کاش همانگونه که شیرین هستی لحنم شیرین بیانت می کرد..عاقبت لحظه ای ازنغمه زندگی  خسته ام ولی بایادتو فرومیریزد تمام ذره های خستگی.................تسلیم مهرتومی شودروح آدمی............ یارب رنگ شادیم فقط درنگاه تومی افکند...................دلنوشته

 


heart

شکستـــ ـــ ـــ ـــم

نویسنده : مریم / نظر شما برای مریم / نظر:() ویرایش

شکستـــ ـــ ـــ  ـــم ...تکه هایم روی دلت خوردشد......نگران ترک دل خودنیستم نگران زخم دل توهستم......نفس هایم سخت است امانم را بــــریــــــده.....ولی تونگران زخم دلم نباش دگر........ بلاخره یه روز نفسهایش تمام می شود.........فقط بروکه دلت به عطسه نیفتد نمی خوام غم وتوچشمانش ببینم..........راهم راپیش می روم ازنرده هاانقدربالامیروم تا عشق حقیقی یارواقعی رادست یابم

 


heart

خیاط دل

نویسنده : مریم / نظر شما برای مریم / نظر:() ویرایش

 درتنگی دریا بایدنفس کشم یادرتنگی دلم؟............................... بیا که هیچ خیاطی بهترازتوبرای دلم ندارم

چای داغ دلم تازه نوازاست  کنارپنچره بخارگرفته دلم بنشین تادلم تنگ نشود خیاطی خودت خراب می شود دل خودت خیاط بد اسمش درمی رود..................برروزگارمی گذردهیچ ننگی برمن نمی چسبد

 

 

 

 


heart

مست خدا

نویسنده : مریم / نظر شما برای مریم / نظر:() ویرایش

ای دل مست وبی تاب خدا.....


ای ثانیه های سکوت ستایش خدا......

.
ای نگاه تشنه ی لبریز  خدا.....


ای کس که خدارانمی شناسد همچنان تشنه لب کنار ساحل ایستاده .......

ای که درآیینه دل نام شاد خدارا نمی بیندفقط بی درنگی راسرمشق می کند .......

بیاکه خدااینجاست خداتمام لحظات جلوی نگاه توست ولی توهستی که بی درنگ بی نفس ازخدا ازکنارش می گذری نمیدانی که اوچقدر تورامی خواهد...............................دلش می شکند صدایش حتی از صدای ساحل بالاترمی رود..........به خداقصدندارم دل خدارابشکنم ولی گاهی راهم کج می شودبرافسانه ها خداراازخاطرم میبرم بردورها ..ولی شادم که هیچ وقت نوازشش رااز بنده اش نمی گیرد

 


heart

فخرمی فروشم برای داشتن خدایم

نویسنده : مریم / نظر شما برای مریم / نظر:() ویرایش

زمان هابودازفخرفروختن گریزان بودم............... اززمانی که فهمیدم چه گوهری دردل دارم فخرهامی فروشم که خودم دلزده شده ام ازنگاهم.........